پندار تلخ






پندار بيست و يكم، تلخ اما همراه با بلوري شيرين



برگي از دلنوشته‌هاي من، سرد و بيروح؛

از خواص بلورها شفاف بودنه، زلال و زيبا بودن. تقديم به مجتبي دوستي كه آرزوي داشتن دوستي اينچنيني رو بر‌آورده كرد. سلام مجتبي....


حس بلورين

چه بلورينم امشب؛
من چه بلورينم امشب
آغشته به حس بلورين پسري هستم
پسري از جنس بلور

مي‌ترسم از خط نگاهم
بر اين بلورستان
كه مبادا تركي بردارد
از همه اندوه و نگاه غمبارم؛

شمع خانه من نيز بلورين بود امشب؛
و صدايي كه مي‌گفت:
« من و تو، كم نه كه بايد شب بي رحم و گل مريم و بيداري شبنم باشيم»

و صداي بلوريني گفت:
« من و تو، خم نه و درهم نه و كم هم نه و كه مي‌بايد، با هم باشيم»

چه بلورينم.




اين پندار قلمي شد توسط پارسا در دوشنبه 21 آذر1384



02:42
-----------------------------------------------