پندار تلخ






پندار شصت و پنجم،‌ سوختن تلخ؛




بگذاريد اگر هم نه بهاري، باشم
شاعر سوخته گلهاي صحاري باشم
مي توانم كه خودم را بسرايم
هرچند، نتوانم كه همانند قناري باشم
معني پير شدن ماندن مردابي نيست
پيرم، اما بگذاريد كه جاري باشم
كاري از پيش نبردم همه عمر ولي
شايد اين لحظه نايافته، كاري باشم
همچنان طاقت فرسوده شدن با من نيست
نپسنديد كه در لحظه شماري باشم
همه درد من اين است كه مي پندارم
ديگر اي دوست من، دوست نداري باشم
مرگ هم عرصه بايسته اي از زندگي است
كاش شايسته اين خاكسپاري باشم

از زجري كه مي برم!!


به كي بگم كه بفهمه دارم نابود مي شم؟
به كي بگم كه بفهمه دل كندن بلد نيستم؟
به كي بگم كه بفهمه من هر روز زجر مي كشم؟
به كي بگم كه بفهمه و به من نگه بس كن اين غم و غصه رو برو زندگيت رو بكن؟
به كي بگم كه بفهمه و به من نگه تقصير خودت بود بايد از اول مي شناختيش؟
به كي بگم كه بفهمه و به من نگه هي بشين غصه بخور تا جونت در بياد ؟
به كي بگم كه بفهمه كه من عاشقانه از همه خواسته هام از اون گذشتم؟
به كي بگم كه بفهمه و به من نگه تو خيلي احمقي؟
به كي بگم كه بفهمه براي اينكه كوچكترين آزاري نبينه به سراب پناه بردم؟
به كي بگم كه بفهمه و به من نگه برو دنبال يه عشق تازه؟
به كي بگم كه بفهمه آرزوم فقط يه دست نوازشش بود؟
به كي بگم كه بفهمه دلم رو راضي كرده بودم به دور بودن و گاه گاه ديدنش؟
به كي بگم كه بفهمه وقتي يكي كه همه جوره براش بودي باهات سنگدل بشه چه حالي داره؟
به كي بگم كه بفهمه من دلم شكسته؟
به كي بگم كه بفهمه معني دل شكسته رو؟
به كي بگم كه بفهمه دلم بي قراره، آروم نداره ؟
به كي بگم كه بفهمه دارم مي سوزم ؟
به كي بگم كه بفهمه و به من نگه تو خيلي خري كه باور كردي؟
به كي بگم كه بفهمه تو اين دوره زمونه ي بي معرفتي ها و بي وفايي ها هنوزم كسايي هستند كه مرامشون آيين مهر است؟
به كي بگم كه بفهمه و به من نگه عاشقي هم شد كار، برو حالت رو ببر از زندگي؟
به كي بگم كه بفهمه خودخواهي بلد نيستم، خودپرستي رو نمي فهمم ؟
به كي بگم كه بفهمه دل هايي كه مثل شمع براي عشق مي سوزند طاقت نفت پاشيدن ها رو ندارند؟
به كي بگم كه بفهمه و به من نگه بس كن اين دپرس بازي رو ، خودخوري رو ؟
به كي بگم كه بفهمه منم آرزوم شاد بودنه اما فراموشي رو فراموش كردم؟
به كي بگم كه بفهمه و به من نگه تو يه مريض رواني هستي؟
به كي بگم كه .....

سوختنم رو تماشا كنيد. شعله هاش شما رو آزار نمي ده وقتي از من دوريد.



اين پندار قلمي شد توسط پارسا در يك شنبه 27 خرداد 1386



10:35
-----------------------------------------------